my famous world ep 14


ss501_story

 

صبح روز بعد همه با زنگ تلفن بیدار شدن!کیو گوشی رو برداشت!!

کیو:بله بفرمایید؟

"منزل دابل اس؟

کیو:بفرمایید شما؟

"من از اداره پلیس تماس گرفتم!

کیو:اوه خبری شده؟

پلیس:خواستم بهتون خبر بدم که اگه اشتباه نکنیم ما ردشونو گرفتیم و من اصلا نمی خوام که نگرانتون کنم اما مثل اینکه گروگان گیرا ادمای خطرناکین!پس خوب حواستونو جمع کنید تا اگه زنگ زدن هیچی راجب پلیس بهشون نگید!

کیو:بله !ممنون از زحماتتون! و گوشی رو قطع می کنه!

هیونگ:کی بود؟

کیو:پلیس!

یونگ سنگ:خوب؟!چی گفت؟

کیو:گفت ردشونو گرفتن اما......

جونگ مین:اما؟

کیو:گفت که اصلا نمی خواد نگرانمون کنه ها!ولی مثل اینکه خطرناکن!

ثوری:الان اصلا نگران نشدیما!

........................................

یونا:اخه ما که کاری نمی تونیم با این دست و پای بسته بکنیم!

هانی:اروم تر ولی راست می گه ها!ما که نمی تونیم کاری کنیم!

ائع:می تونیم!

یونا:می شه بگی چطوری؟

هانی:منظورت این نیس که سعی کنیم طنابا رو باز کنیم؟

ائع:اوهوم!دقیقا

یونا:برو بابا خل و چل!هی بهت می گیم فیلم زیاد نگاه نکن!

هانی:ولی کو گوش شنوا!

ائع:حالا تلاش می کنیم چیزی ازمون کم نمی شه که!

هانی:می خوای تو شروع کن تلاش اگه تونستی بعد بیا به ما هم کمک کن!خل و چل!

بعد از یه ساعت!

ائع:وای ار تمام دستم داره خون می یاد ولی بازش کردم بالاخره!

یونا:هه هه شوخیه خوبی بود

هانی:نه یونا داره راس می گه خونشم داره می ریزه زمین!

یونا:کو خون!؟

که یهو مرده اومد تو!

مرد:خوبه اخه عمری دارید با هم درد و دل می کنید؟می خواید یه نفرم بیارم براتون وصیت نامتونم بنویسه؟بالاخره اموال مموال زیاد دارید!یالا شماره های خونه باباهاتونو بدید بینم

یونا:چیه نکنه می خوای از اونا پول بگیری؟

هانی:خیلی دلتو خوش نکن اونا بهت یه قرونم نمی دن!

مرد:اونش دیگه به شما ربطی نداره من چیکارشون دارم بگید ببینم

بالاخره مرد شماره ها رو گرفت و دوباره رفت!

هانی:خوب بجنب بیا دستای ما هم وا کن!

ائع:باشه بزار پا هامو وا کنم!

.......................................

پلیس:دیگه باهاتون تماس نگرفتن؟

یونگ سنگ:نه ما هم هرچی به اون شماره زنگ می زنیم دیگه بر نمی دارن!

پلیس:یه چیز این پرونده خیلی عجیبه نه از شما درخواست پول کردن نه هم تا الان با خانوادهاش تماس گرفتم!معلوم نیس چی می خوان!

هیونگ:ممکنه که......................!   

کم بود نه؟!

 


نظرات شما عزیزان:

كابوس
ساعت19:33---4 ارديبهشت 1391
به نظرم اومد قوه ي تخيلتون بيش از حدي كه بايد كار ميكنه عزيزم دارم بهت پيشنهاد ميكنم چشاتون رو باز كنين و واقعيت رو نگاه كنين خودتون رو با اين داستانا گول نزنين

Sam
ساعت13:27---5 فروردين 1391
Ha nagereftam pasokh chi dadi

بهاره
ساعت16:40---2 فروردين 1391
راستی بیا آپ تبریک عیدمم ببین

بهاره
ساعت16:36---2 فروردين 1391
سلام گلم!

عزیزم ببخشید چون نظرت تو آخرین پست نبود تا الان نخوندم...امروز هم اتفاقی به قبلیا سر زدم!

لینک شدیپاسخ:مررسی!!


Samira
ساعت7:53---29 اسفند 1390
Az in sheklaka khosham miad goftam bazam biam rasti un besho iani behesh b bedam

Samira
ساعت7:48---29 اسفند 1390
Kiana juni nakheir una goh khordan ino behet goftan to asan ham khabis nisti miduni taraf dare behet va atrafianet hesadat mikone ino mige toam narahat nasho chon neshun mide enghad khubi ke taraf dare behet hasudi mikone age khub nabudi ke man be onvane shoharam entekhabet nemikardamپاسخ:baw vel kon mohem nis to ham fekr kon behesh dige nkon intori kho?

اوا
ساعت11:13---27 اسفند 1390
کیانا برای چی داستانا ی من به نام تو تو وبلاگ گذاشته شده؟
پاسخ:goftam behet dige!!


الن
ساعت21:14---24 اسفند 1390
سلام دخترا خوبين؟ اينجا زلزله اومده ؟ چرا هيچكدوم از پستا ادامه مطلب نداره ؟وقتي قسمت جديد گذاشتين لطفا خبرم كنيد ممنون پاسخ:دیگه الن جون امدیم تو loxblog عوض کردیم این شد دیگه چشم حتما خبرت می کنیم

jisu
ساعت14:37---24 اسفند 1390
linkidamet golamپاسخ:مرسی عزیزم تولد ایلای هم مبارک :)

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:,ساعت 12:59 توسط kiana| |


Power By: LoxBlog.Com